A
برچسب‌ها
دل‌نوشته (14)
تحصیل در استرالیا (9)
دانشگاه ملی استرالیا (6)
کنبرا (5)
زندگی در استرالیا (4)
اقامت در استرالیا (3)
مهاجرت به استرالیا (2)
زبان انگلیسی (1)
وبلاگ‌های دوست
آلیس در سرزمین عجایب
ابدیّت
از تهران تا سیدنی
به جای آن هزاری سبز...
خانواده مهندس ارنست
مهاجرت‌نامه
يه مسابقه ديگه كه بازم برنده‌اش ماييم.
پشت دریاها
بايگانی وبلاگ
آوریل 2010 ‫‪(1)‬
مارس 2010 ‫‪(5)‬
فوریه 2010 ‫‪(3)‬
ژانویه 2010 ‫‪(9)‬
دسامبر 2009 ‫‪(6)‬
در مورد Apply کردن
تو این پست می‌خوام یه کم درباره apply کردنم توضیح بدم. طبیعتا برای apply کردن به تعداد انسانهای دنیا راه هست! ولی خوب من راه خودم رو توضیح می‌دم.
  1. انتخاب دانشگاه و استاد
    اولین گام برای من این بود که ببینم دقیقا تو چه زمینه‌ای می‌خوام ادامه بدم. یه پروفسوری تو ANU بود که من یه چیزهایی از کاراش رو دیده بودم و خوشم اومده بود. واسه همین با همون استاد شروع کردم. رفتم ساتیش رو زیر و رو کردم، تو اینترنت دنبالش گشتم، سایت دانشگاه را و بالا و پایین کردم که بحث بورس و خوابگاه و شرایط لازم و این‌ها رو پیدا کنم و در نهایت چند تا از مقاله‌هاشو که در راستای موضوع مورد علاقه من بود مطالعه کردم. نتیجه‌اش این بود که تصمیم گرفتم برای ANU درخواستم رو بفرستم. البته بعد از کلی مطالعه در مورد اطلاعات مختلف یه بار هم به خودم شک کردم که آیا بهترین انتخاب رو داشتم یا نه واسه همین یک هفته هم رفتم سراغ دانشگاه‌های اروپا و آمریکا و استادهای دیگه‌ای که تو دوره فوق‌لیسانس با کارهاشون آشنا شده بودم یا اسمشون رو به عنوان استاد خوب شنیده بودم. ولی مطمئن شدم که بهترین گزینه واسه من همین ANU هستش.
     خوشبختانه برای من اولین گزینه، بهترین گزینه شد و نیازی نشد که این پروسه‌ها رو برای افراد و دانشگاه‌ها و کشورهای دیگه‌ای هم برم ولی اگه قرار بود این کارها رو بکنم شاید خیلی سخت و طولانی می‌شد. پس بهتون توصیه می‌کنم اول یه سری اصول که براتون مهمه درنظر بگیرد و بعد شروع به جستجو کنید اینطوری می‌تونید گزینه‌هاتون رو محدودتر کنید و با طی زمان کمتری استاد یا استادهای مورد نظرتون رو پیدا کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ANU و شرایط و زمان‌بندی‌ها به Ready, Set, Go و Welcome to Study@ANU مراجعه کنید تقریبا لینک دیگه‌ای ندم بهتره چون همه چیز رو می‌شه از اینجا پیدا کرد.

  2. ارسال درخواست
    از این مرحله که بگذریم می‌شه خود apply کردن. پروسه apply هم می‌شه از همون لینک Welcome to Study@ANU بدست آورد. از اینجا به بعد رو من برای graduate research (یا همون PhD خودمون) توضیح می‌دم چون در مورد بقیه خیلی اطلاعات ندارم. برای اینکه application شما مورد بررسی قرار بگیره باید اول مشخص بشه که برای شما یک supervisor وجود داره. برای این کار دو راه دارید:
    1. هر دانشکده یک مسئول برای هدایت دانشجوها داره که می‌تونید تو این صفحه پیداش کنید به اون شخص یه توضیح  (نه در حد research proposal) در مورد فیلد مورد نظرتون می‌دید و اون بهتون می‌گه که استادی براتون وجود داره یا نه.
    2. خودتون سایت دانشکده رو بگردید و استادی که به دردتون می‌خوره رو پیدا کنید و باهش صحبت کنید و اون OK بده.البته من این روش رو به شدت توصیه می‌کنم بخصوص اگه دقیقا می‌دونید رو چه موضوعی می‌خواین کار کنید. چون خیلی فایده‌ها داره:
      1. امکان این رو دارید که استاد مربوطه رو همچین یه نَموره encourage کنید (مُخش رو بزنید!) و همچنین چون پروسه‌های غیر رسمی رو ما نمی‌دونیم اگه بتونید ارتباط خوبی با استاد برقرار کنید احتمالا خیلی کارها رو براتون انجام می‌دن. واسه من که انصافا خیلی مرام گذاشتن و کلی از کارهای پذیرش و بورس رو انجام دادن خدا عوضشون بده!
      2. ظاهرن بعضی استادا خودشون ظرفیت بورس دارن مثلا استاد من خودش یه ظرفیت برای یه بورس داشت و اگه از طریق استاد اقدام کنید ممکنه که در صورت جور نشدن بورس دانشگاه (اگه خوب مخش رو زده باشید) بتونید از اون بورس مستقیم استفاده کنید.
      3. در مورد اینکه چه جوری application form رو پر کنید و تو research proposal چی بنویسید هم می‌تونید رو مشاوره استادتون هم حساب کنید (research proposal رو باید با application form بفرستید).
      4. ثواب هم داره!!!

  3. پر کردن فرم و ارسال مدارک
    برای ثبت‌نام باز دو راه است. اِ غر نزنید دیگه! دارن بهتون لطف می‌کنن که راه جدید براتون باز می‌کنن! یا باید online فرم پر کنید یا باید hard-copy فرم رو پرکنید و براشون به همراه مدارکتون پست کنید که اولی ۷۵ و دومی ۱۰۰ دلار آب می‌خوره. اگه online ثبت‌نام کنید باید مدارکتون رو اسکن و upload کنید ولی نمی‌دونم کجا صحت قضیه رو چک می‌کنن (شاید موقع ثبت‌نام). اگر هم که از سیستم offline استفاده کنید که کپی مدارکتون رو به همراه اصلش می‌برید پیش یکی از agentهاشون و اونا کپی رو تایید می‌کنن و اصل رو بهتون می‌دن (اگه اصل رو بفرستید دانشگاه به هیچ وجه بهتون بر نمی‌گردونن). زمان درخواست من agenthها دوتا بودن ولی الان که چک کردم سه تا شدن (خدا زیاد کنه!). من با AICI کار کردم و راضی بودم بقیه رو نمی دونم.

  4. صبر کنید تا نتیجه بیاد! ان‌شاا.. که قبول می‌شید!
باز هم اگه سوالی داشتید بپرسید توضیح می‌دم.
پس كدام يك از نعمت‌هاى پروردگارتان را انکار می‌کنید؟
اولین بار این آیه رو توی فیلم مریم مقدس دیدم. نمی‌دونم چرا بدجور به دلم نشست با این حال که اون موقع معنیشو نمی‌دونستم.


فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ


چند ماه پیش بعد از چند سال دوباره دیدمش. این دفعه توی یه ایستگاه اتوبوس.


فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ


بعضی وقتا که تو کوچه‌های بن‌بست زندگی گیر می‌کنم و تسلیم می‌شم. کلید گم شده من همینه


فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ


سوره الرحمن آیه‌های ۱۳، ۱۶، ۱۸، ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۲۸، ۳۰، ۳۲، ۳۴، ۳۶، ۳۸، ۴۰، ۴۲، ۴۵، ۴۷، ۴۹، ۵۱، ۵۳، ۵۵، ۵۷، ۵۹، ۶۱، ۶۳، ۶۵، ۶۷، ۶۹، ۷۱، ۷۳، ۷۵ و ۷۷.

فکر کنم خدا هم خیلی این آیه رو دوست داره که انقدر تکرارش کرده.


فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

گرفتن خوابگاه
خوابگاه! اینا یعنی خوابگاهن؟! پس خوابگاه‌های ما چی‌چی بودن؟ این یکی دو روز دنبال گرفتن خوابگاه بودم و همزمان پروسه‌ها رو با دانشگاه خودمون (پلی‌تکنیک که مثلا جز دانشگاه‌های خوبه) مقایسه می‌کردم. شما هم وقتی توضیح بدم احتمالا یه مقایسه‌ای می‌کنید.

سیستم رزرو خوابگاه یه سیستم آن‌لاین بود که می‌ری و توش چهار تا اولیت خود رو مشخص می‌کنی و بعد اونا بر اساس اولیت‌های موجود به درخواست‌ها رسیدگی می‌کنند. هر اولیت شامل یک خوابگاه و یک نوع اتاق (یا سوییت) می‌شد. خوب سوالی پیش می‌آد اینه که چطور می‌شه فهمید چه انتخاب‌هایی هست و چطور اولیت‌بندی کرد. جوابش خیلی ساده‌ست. همه اطلاعات و آمارها موجوده! (این جمله رو با لهجه خاصی نخونید چون اینا واقعا موجودن.) هر ساختمون برای خودش یک سایت داره که تو هر کدوم علاوه بر توضیح امکانات اتاق‌ها، نقشه هر اتاق و عکس‌هایی از اونها، محل استقرار ساختمون، اتاق‌های ورزش و موسیقی، اطلاعات مربوط به پارکنیگ، ساعت‌های سرو غذا و تقریبا هر چیزی که به فکرتون برسه و نرسه هست. اگر هم باز سوالی داشتید ایمیل می‌زنید به مسئول مربوط و بهتون توضیح می‌ده. حالا ما فعلا درخواست رو دادیم تا ببینیم چی قسمتمون می‌شه. البته رو سایت که نوشته اولیت اول با دانشجوهای undergraduate و بعد با postgraduate ولی خوب توی هر دسته باز اولیت با سال اولی‌هاست. ان‌شا‌ا... که خدا قسمت کنه بریم در این بلاد کفر مستقر شیم وگرنه باید موقتا یه home-stay جور کنیم تا یه جایی تو خوابگاه خالی شه. برای نمونه چند از نقشه‌ها و عکس‌ها رو هم براتون گذاشتم. ببینید ولی مقایسه نکنید! راستی اینا یک نفره هستنا یه وقت فکر نکنید ۱۰-۱۲ نفره‌ن!

 








این هم یه اتاق دیگه





خوب حالا اگه یه کم اصولی‌تر به این مقوله خوابگاه نگاه کنیم، شما برای حضور در اونجا چند راه دارید (البته فرض کردم که کسی رو اونجا ندارید که بتونید از چتر استفاده کنید) که عبارتند از:
  1. خوابگاه
    خوابگاه ممکنه به شما اتاق (room) یا سوئیت (studio) بده. اتاق‌ها معمولا یک نفره هستن (حداقل من که این همه گشتم بیشتر از تک فره ندیدم) ولی سوئیت‌ها بر اساس سایزشون تا ۵ نفره هم می‌ره ولی طبیعتا تو هر سوئیت هر کس اتاق جدا برای خودش داره. اتاق‌ها معمولا آشپزخونشون اجاق‌گاز و فریزرمستقل ندارن (البته یخچال دارن) همینطور حمام و دستشویی مستقل هم ندارند و باید از آشپزخانه و سرویس‌های مشترک استفاده کنند ولی سوئیت‌ها این‌ها رو دارن. برای ما ایرانی‌ها به خاطر مسائل بهداشتی معمولا ترجیح می‌دیم که اینا مستقل باشن البته با حفظ گلاب به روی صورت خوانندگان!
    مورد دیگه بحث شیرین شکم است! بعضی خوابگاه‌ها غذا و سلف هم دارن (full-catered) و بعضی نه (self-catered) البته اونایی که غذا دارن خیلی گرونتر هستن. برای اینکه همچین خوب بفهمید منظورم از خیلی چیه بگم که به عنوان نمونه یه single room معمولی اینجا حدود ۱۵۰-۱۷۰  دلار در هفته آب می‌خوره ولی یه single room با غذا حدود ۳۰۰ دلار! ماشاا.. ماشاا... خدا زیاد کنه!
  2. اجاره کردن خونه
  3. در این زمینه هنوز تجربه عملی ندارم ولی از اونجایی که سایت‌های خرید و اجاره آگهی‌های کل استرالیا رو می‌زنن شما را به مطالعه موضوعات مسکن در استرالیا (مهندس ارنست)، مسکن در سیدنی (پشت دریاها) و پست‌های این و این از وبلاگ مهاجرت‌نامه و همچنین دیدن سایت‌های http://www.domain.com.au و http://www.realestate.com.au دعوت می‌کنم. ان‌شاا... خودم هم در آینده تجربیات خودم رو هم اضافه می‌کنم.
  4. Homestay
    این مقوله برای ما یه جورایی جدید و ناآشنا هستش. سیستم اینه که شما تشریف می‌برید با یه خانواده ساکن اونجا زندگی می‌کنید. یعنی اونا به دانشگاه اعلام می‌کنن که ما تو خونمون ظرفیت داریم و دانشکاه هم شما رو به اونا معرفی می‌کنه. Homestay هم غذا رو شامل می‌شه ولی از خوابگاه خیلی ارزونتر در می‌آد و در عین حال شما این امکان رو دارید که از نزدیک با نحوه زندگی استرالیایی‌ها آشنا بشید ولی طبیعتا مشکلات خاص خودش رو هم داره دیگه که فکر کنم واضح باشن. البته من چون تجربشو ندارم بیشتر از این نمی‌دونم ولی اگه خوابگاه گیرم نیاد احتمالا یه تجربه‌هایی کسب می‌کنم. لطفا دعا نکنید که خوابگاه گیرم نیاد! برای کسب اطلاعات بیشتر می‌تونید به اینجا رجوع کنید.
مِن بابِ موضوع اول (استرالیا و متعلقات)
یکی از موضوعاتی که می‌خوام دربارش بنویسم، تحصیل و زندگی در استرالیا هستش. از اینجا این موضوع شروع شد که برای کسب اطلاعات بیشتر برای خودم این چند روز یه کم این ور و انور رو گشتم و خلاصه با چند تا جستجوی ساده وبلاگ‌های خیلی خوب و مفیدی درباره مهاجرت و زندگی در استرالیا پیدا کردم مثل خانواده مهندس ارنست، سرزمین کانگروها، پشت دریاها، دامون، مهاجران استرالیا، پرنده مهاجر، هومن دو صفر یک، مهاجرت‌نامه و oblishia که خوندنشون رو به همه توصیه می‌کنم و انصافا یه خسته نباشید هم براشون می‌طلبه! ولی حقیقتش فکر کردم بهتره من هم شروع کنم. اولین دلیلش این بود که تو هر کدوم از این وبلاگ‌ها نکات جدیدی پیدا کردم که برام مفید بود و فکر کنم من هم تجربیاتی داشته باشم که برای بقیه مفید باشه. دلیل دوم هم اینکه تقریبا (نه دقیقا) کلیه این دوستان تو سیدنی هستن یا می‌خوان به سیدنی برن ولی خود من می‌خوام برم کنبرا ولی توی وبلاگ‌هایی که سر زدم (البته تا الان) کسی فعال در کنبرا پیدا نکردم که بشه اطلاعاتی که به خود شهر برمی‌گرده رو ازش گرفت. دلیل بعدیش هم اینه که تمامی این دوستان به استرالیا مهاجرت کردن یا به عبارتی برای ویزای مهاجرت اقدام کردن ولی من فعلا دارم برای تحصیل می‌رم و قصد دارم بعداً از اونجا برای اقامت درخواست بدم. به همین دلیل خیلی از فرآیندها متفاوت خواهد بود که ممکنه نوشتنشون به درد بقیه هم بخوره.
شروع افتخارآفرین خودِ همیشه در صحنه
یه چند روزی بود که می‌خواستم یه شروع دوباره داشته باشم. یه چند وقت می‌شد که با هیچکس حرف نزده بودم واسه همین خیلی سخت بود ولی بالاخره خودمو قانع کردم. دو تا هدف فعلا برای دوباره نوشتن دارم. یکی فعال‌سازی بخش‌های دور افتاده خودم و یکی دیگه به اشتراک گذاشتن یه سری تجربیات و حرف‌ها با بقیه.
به نام آنکه جان پروانه اوست